امید، یک واژه با دو ادراک

چند وقت پیش وقتی که مطلب آینده پژوهی و امید را نوشتم نسبت به مسئله امید خیلی امیدوارانه نگاه می کردم. اما بعدتر با کمی مطالعه و تفکر راجب این مسئله دیدم امید هم می تواند در بعضی مواقع مضر باشد. بسته به تعریفی یا بهتر بگویم ادراکی که ما از این واژه داریم. شاید بهتر می شد که برای مفاهیم مدنظرم واژه های متفاوت و جداگانه ای پیدا می کردم اما چنین واژه ای یا نیست یا من از آن آگاه نیستم.

سوال من این است که اگر امید مانند یک مخدر عمل کند چه؟

آیا در موقعیتی که ما آن را ناامیدی مطلق می نامیم احتمال بیشتری برای اقدام های عملی واقعی نیست؟

اینطور شروع کنم که، به نظرم امید در بستر زمان شکل می گیرد.در واقع شما امید به آمدن موقعیتی در آینده دارید که از زمان حال بهتر است. پس امید شامل یک طیف زمانی از زمان ایجاد امید تا زمان برآورده شدن خواسته یا نا امیدی است. با این توضیح، من امید را به دو بخش تقسیم می کنم. بخش اول مرحله امیدواری یا مراحل ابتدایی که بسیار از نظر بازه زمانی طولانی است و بخش دوم نا امیدی و یا بالعکس برآورده شدن خواسته که شما نتیجه امیدواری خود را در بازه زمانی کوتاه می بینید. حال با توجه به خصوصیات شخص امیدوار می توانیم تشخیص دهیم که آیا امید یک گزاره مضر است یا خیر؟ 

اگر شخص یک فرد با بینش و دید بلند مدت در مسائل باشد به نظر من امیدواری به مسئله، باعث برنامه ریزی و تلاش آگاهانه برای رسیدن به مقصود است. اما بسیاری اینگونه نیستند. بسیاری فقط امید دارند و دیگر چیزی ندارند. این امید همان دلخوش بودن واهی است. به اینکه همه چیز خودش درست می شود. دراین موقعیت امید مانند یک مخدر انسان را منفعل می کند. پس به نظرم بسته به بینش و آینده نگری شخص، نگرش به امید متفاوت است. در سنت های ما هم بسیار به امید همراه با توکل و سپس اراده برای انجام کار توصیه شده است اما افراد در این زمینه به درستی آموزش ندیده اند.

تا اینجا قسمت اول بازه زمانی مدنظر من برای امید بود. در قسمت دوم این بازه زمانی به جایی می رسیم که احساس امید در ما کمرنگ می شود. این مسئله باعث می شود که روحیه خود را از دست بدهیم. افراد در این موقعیت جدا از اینکه چه وضعیتی در مرحله اول داشته اند، متفاوت عمل می کنند. ناامیدی حسی تاریک است. برخی افراد در این موقعیت باز هم منفعل اند. بعضی شاید دست به خود تخریبی بزنند. اما برخی افراد که عمل گراتر هستند متفاوت عمل می کنند. این افراد به یکباره همه چیز را از دست رفته می بینند. اگر تا کنون تمامی ریسک های موجود در مسیر را قبول نکرده اند اکنون دیگر چیزی برایشان مهم نیست. مانند تیم فوتبالی که در وقت های اضافه دروازه بان هم به خط حمله اضافه می شود و از فرط ناامیدی برای پیروزی حاضر به چنین ریسکی می شوند. البته شاید در بسیاری از مواقع موقعیت ها به این وضوح مشخص نباشد و ما در وضعیتهای خاکستری به سر ببریم.

شاید برای چنین موقعیت هایی گفته اند که در ناامیدی بسی امید است. اینجا دیگر برنامه موضوعیتی ندارد. اصلاً زمانی برای برنامه ریزی نیست و در این موقعیت شم و شهود راه گشاست نه برنامه و منطق. اینجا و این زمان، وقت عمل برای افراد عمل گراست.

چه در مرحله امید و چه در مرحله نا امیدی افرادی هستند که مثبت عمل می کنند که این بستگی به روحیه و بینش افراد دارد. تقویت بینش آینده نگرانه به همراه روحیه عمل گرایی باعث می شود که در هر مرحله ای درست عمل کنیم و منفعل نباشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *