آینده پژوهی و شارلاتانیزم

پیشگویی

صحبت کردن درباره آینده از آن موضوعات جذابی است که بسیاری از افراد در تخصص های مختلف می توانند در آن صاحب نظر باشند. هر فرد بنا به تخصصی که دارد میتواند نسبت به آینده پیش بینی ای داشته باشد و با در نظر گرفتن درصد خطا نظرات خود را بیان کند و این چیز خوبی است. اگر چه آینده پژوهی فقط در پیش بینی حوزه های تخصصی خلاصه نمی شود اما افراد رویاپرداز و خلاق با تفکر آینده نگرانه خود آینده پژوهی را جذاب می کنند و راه را برای سطوح دیگر و تکنیک های تخصصی تر آینده پژوهی هموار می کنند. 

با این حال زمانی که در شبکه های اجتماعی دور دور می کنم و وقتم را به بطالت می گذرانم برخی از افراد را می بینم که می خواهند از آینده پژوهی صحبت کنند اما در واقع پیشگویی می کنند. روند کار این افراد اینطور است که در سخنرانی ها، پست ها، لایوها و هر جایی که مجالی برای اظهار نظر باشد اما رسمی نباشد(شفاهی یا حداکثر در اینستا یا توئیتر) به دفعات زیاد در مورد هر چیزی پیشبینی هایی انجام می دهند و بعد وقتی یکی از این پیشبینی ها به وقوع می پیوندد شروع به تبلیغ همان می کنند. در این بین انبوهی از پیش بینی هایی که نادرست بوده اصلاً دیده نمی شود و یحتمل کلاً حذف می شود. به نظرم مشکل در این مدل این نیست که تعداد پیش بینی های زیاد است بلکه ثبت نشدن و قابلیت ارزیابی نداشتن پیشبینی هاست که باعث می شود این مدل را به نوعی شارلاتانیزم در موضوع آینده پژوهی بدانم. 

اینجا باید حساب بعضی ها که با روش های غلط پیش بینی می کنند اما قصد اسم در کردن در سطح کلان ندارند و منافع اقتصادی و حزبی خاصی را هم دنبال نمی کنند را جدا کنم. عموماً هم کسی این مدل پیشبینی ها را جدی نمی گیرد. چون منفعتی برای حتی خود فرد هم ندارد. 

 به هر حال در هر موضوعی می توان افرادی را پیدا کرد که با روش های مکارانه سعی می کنند خود را مطرح کنند تا منافع شان تامین شود. در نوشته های قبلی هم درباره شارلاتانیزم نوشته بودم اگر علاقه مند بودید میتوانید آنها را (از اینجا) هم بخوانید و نظراتتان را بگویید.