آینده پژوهی و امید

بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم با شعار تدبیر و امید، زیاد کلمه امید را شنیده ایم اما از آنجایی که هر دولتی با هر شعاری که در ایران روی کار میاید، نقطه ضعفش هم همانجاست این بار هم همینطور شده است. بعد از ماجراهای بی ثباتی در اقتصاد ایران و بازار ارز ناامیدی سنگینی در جامعه پدید آمده است. این همه درباره فرهنگ امید و امیدواری صحبت شده اما واقعاً کسی به آن توجه نکرده است. اصلاً امید چیست؟ چطور به وجود میاید و چطور از بین می رود؟ چگونه باید در هر شرایطی آن را حفظ کرد و افزایش داد؟

وقتی نوشته چرا ما آینده پژوهی نداریم؟ را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشتم، بیشتر نظرها نشان دهنده ناامیدی و یاس بود. ناامیدی جامعه یکی دیگر از معضلات پیش روی آینده پژوهیست. ( البته به انضمام تمام مورد هایی که در نوشته قبلی نوشته ام.) بنابراین تصمیم گرفتم که کمی درباره امید بنویسم.

واژه امید برای بسیاری از ما واژه انتزاعی و فانتزی ای شده و بار معنایی خاصی را تداعی نمی کند. مانند واژه خوب بودن. در حالی که امید یک احساس قویست. احساسی انرژی بخش برای انجام ناممکن ها. وقتی همه چیز به بن بست رسیده و تمام طرح ها و برنامه ها شکست خورده است تنها چیزی که می تواند به کمک انسان بیاید احساس امید است.

ما با خیلی از احساسات آشنا هستیم و حتی برخی افراد که سعی در بهبود وضعیت زندگی و شرایط درونی خود را دارند سعی بر درک این احساسات می کنند و یاد می گیرند با این احساسات چگونه برخورد کنند و یا در صورت مثبت بودن آن احساس، چگونه آن را بدست بیاورند و آن را در خود افزایش دهند. احساساتی مانند احساس بد  خشم، طمع، غرور، حسد، شهوت و احساسات مثبت مانند احساس خوشبختی، احساس آزادی، احساس امید از جمله احساسات درونی ما هستند.

در این بین می دانیم که برای زیاد شدن احساسات مثبت باید روی آنها تمرکز کرد و اینکه بدست آوردن این احساسات شاید کار ساده ای باشد(برای کسانی که واقعاً روی این وجه از توانایی خود کار می کنند) اما نگهداری آن کاری واقعاً دشواریست. مخصوصاً اگر شرایط به سختی بگذرد. پارادوکس اینجاست که برای غلبه و تبدیل سختی به آسانی هم به این حس های مثبت نیاز داریم، مخصوصاً به نگه داشتن حس امید.

اما نبود امید ناشی از چیست؟ نا امیدی که در جامعه بر اذهان مردم سایه افکنده به نظر می رسد بیشتر ترکیبی از عدم وجود عزت نفس، بی انگیزگی، درماندگی  در مقابل تغییرات سریع مشکلات است. بی حالی ، بی حسی از عواقب حس نا امیدی است. ناامیدی باعث می شود که تمام علاقه انسان نسبت به پیشرفت و تعالی از بین برود. زمان ناامیدی ما تمام مسائل را از یک جنس می بینیم. خود ویرانگری، عدم مسئولیت پذیری، فرافکنی از مشکلات دیگری است که در زمان ناامیدی به سراغ انسان می آید.

به نظر می رسد نا هنجاری هایی که در شبکه های اجتماعی می بینیم بخش مهمی از آن به خاطر همین حس ناامیدی است. فرد ناامید با حس خود ویرانگری ای که دارد سعی در غرق شدن بیشتر خود در احساسات منفی می کند و در این بین سعی دارد دیگران را هم با خودش همراه کند. اگر ناامیدی را نوعی بیماری فرض کنیم، به نظر از نوع واگیردار آن می باشد. خود من هم در برهه ای از زندگی خودم به این حس فلج کننده گرفتار بوده ام. در این مواقع انسان دوست دارد این حس سیاه را به همه چیز تعمیم دهد. اما لحظه ای که امیدوارم در زمان وقوع ناامیدی به سراغ هر فرد ناامیدی بیاید باعث می شود که فکر کنیم اوضاع اونقدر ها هم که فکر می کردیم بد نیست و زمان هایی وجود داشته که موقعیت های بسیار بدتر را از سر گذرانیده ایم. گرچه این یک حس و درک است و شاید اصلاً نتوان برای یک فرد ناامید توضیح داد و با مدرک و منطق اثبات کرد.

حال در چنین وضعیتی صحبت درباره آینده و برنامه ریزی برای آن مانند یک شوخی مسخره است. برای کسانی که هیچ انگیزه و امیدی نسبت به آینده ندارند، تفکر نسبت به آینده و آینده پژوهی نیز هیچ موضوعیتی ندارد. فرقی هم نمی کند که یک کارمند یا کارگر باشد که برای زندگی شخصی خود بخواهد برنامه ای برای آینده بریزد یا مدیر عامل سازمان یا کارخانه ای که برنامه آینده پژوهی را بخواهد برای سازمان خود طراحی و اجرا کند.

درخت تفکر آینده نیازمند خاک بستر امید است و برنامه های آینده پژوهی برای رشد نیازمند امید و فرهنگ آن در جامعه می باشند. با اتفاقی که در جامعه ما افتاده است باید منتظر یک چرخه منفی در زمینه برنامه ریزی های آینده پژوهانه باشیم. وقتی امید نباشد هیچ برنامه ریزی اثربخشی هم نیست و وقتی برنامه ریزی درستی نباشد، وضعیت باری به هر جهت خواهد بود و بدتر خواهد شد و پیامد این سردرگمی و خوب پیش نرفتن اوضاع نا امیدی بیشتر است و این چرخه ادامه دارد. در این حالت در ابتدا به فوریت باید راهی برای تزریق امید به این جامعه پیدا کرد و سپس به مسائل زیر بنایی و فرهنگ سازی برای ساختن یک جامعه امیدوار پرداخت که البته کار با اوضاعی که پیش آمده بسیار دشوار شده چون به اعتماد و امید مردم لطمه جدی وارد شده است.

به امید اینکه حس امیدواری در تمام لحظات زندگیتان وجود داشته باشد و باز هم درباره امید و فرهنگ امید خواهم نوشت.

 

2 دیدگاه دربارهٔ «آینده پژوهی و امید»

  1. سلام
    عالی بود …
    ببخشید من یک وزیتورهستم و هرجا برای ویزیت میروم نامیدی و ضعف مشتریان خودم رو میبینم و همین موضوع من رو خیلی ناراحت می کنه برای همین از شما خواهش می‌کنم در این زمینه من رو کمک کنید که چجوری مشتریان رو امیدوار به بازتر و جامعه کنم

    1. سلام . ممنون از توجهتون.
      افرادی که وضعیت روحی خرابی دارن و احساس ناامیدی یا افسردگی می کنن مطمئناً یک روزه به این نقطه نرسیدن که بشه در مدت کوتاهی تغییری بکنن. من خودم سعی می کنم که با احساس و روحیه مثبت با چنین موقعیت هایی مواجه بشم که بازخوردی که می گیرم هم مثبته و همین پیشنهاد رو برای شما دارم که روی روحیه و احساس مثبت خودتون کار کنید و این احساس رو در رفتار و کلامتون انتقال بدید.
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *