بهره وری بیشتر با مدیریت و کنترل زمان

زمان رو میشه از دیدگاه های مختلف بررسی کرد. زمان از دیدگاه فیزیک، اقتصاد، مدیریت، فلسفه و از نظر زندگی شخصی. شاید بشه گفت تنها چیزی که در این جهان ارزش داره و واقعاً اگر قابلیت تبادل اون بود میشد بجای پول اون رو بکار برد زمانه.( مانند موضوع فیلم in time با بازی جاستین تیمبرلیک)

یکی از ملموس ترین کاربردهای مفهوم زمان، درک و استفاده از زمان در زندگی روزمره ما آدم هاست. همه دوست داریم برای کارها فرصت و وقت کافی داشته باشیم. انسانها دوست دارن عمر بیشتری بکنن و زمان های خوب بیشتری داشته باشن. دغدغه بیشتر افراد اینه که کاش برای همه چیز زمان کافی وجود داشت.

 امروزه سرعت تغییرات در همه چیز مخصوصاً در سبک زندگی باعث شده که احساس کمبود زمان بیشتر از گذشته احساس بشه. البته در همین مورد بنا به خصوصیت افراد مختلف قضیه فرق میکنه و مفهوم زمان اینجا هم نسبیه.

من خودم به فلسفه زمان خیلی علاقه مندم و و به دلیل ارتباط زمان با موضوع آینده پژوهی مدتی هست که بیشتر دربارش مطالعه و فکر می کنم. کسانی که ارزش زمان رو درک می کنند سعی دارن بهره وری خودشون رو بالا ببرن، نه اینکه زمان بیشتری برای کارها بزارن.

بهره وری بیشتر باعث میشه شما از لذتهای زندگیتون استفاده کنین و همچنین وظایف دیگه خودتون رو هم به بهترین نحو پیش ببرین . چون زمان فقط برای کار نیست، بلکه با این زمان باید استراحت کرد، غذا رو با لذت خورد، تفریح کرد، به روابط رسیدگی کرد و …. اشتباه در اینه که از این مواردی که جنبه های مختلف یک زندگی سالم رو می سازند بزنیم و به فعالیت های دیگه که عموماً اقتصادی هستن بپردازیم.

اینجا میخام دو ابزار مهم رو در زمینه بهره وری بیشتر بهتون معرفی کنم. ابزارهایی که میشه گفت اگر درست استفاده بشن علاوه بر موفقیت این احساس به شما دست میده که از زمان گذشته به درستی استفاده کردین و اصطلاحاً وقت خودتون و تلف نکردین.

اولین مورد تکنیک های مدیریت زمانه. کتابهای زیادی هم در این رابطه نوشته شده و توی اینترنت هم با یک سرچ ساده بسیاری از تکنیک های مدیریت زمان رو میتونین پیدا کنین. ( توصیه میکنم به وبسایت متمم سر بزنید)

تکنیک های مدیریت زمان باعث بهره وری بالاتر ما میشن. اینطوری شاید احساس کنیم که زمان به اندازه کافی داریم یا حداقل بیشتر از قبل، زمان داریم.

ابزار دیگه ای که خیلی کمک میکنه و بیشتر میخوام دربارش توضیح بدم، چشم انداز فردی هست که یکی از زیرمجموعه های آینده پژوهی فردیه. همین که در مسیر راه بدونیم کجا میخوایم بریم از پرسه زدن های بیخود خودداری می کنیم و به موقع به مقصد میرسیم. چشم انداز یک مقصد نسبی در یک مقطع از زمان آینده اس. چشم انداز بسیار بزرگتر از هدف و خیلی واقعی تر از رویا و آرزوست. در ابعاد کلان چشم انداز خروجی نهایی و اصلی یک برنامه آینده پژوهی سازمانی و ملی هست و در بعد فردی برنامه آینده پژوهی جای خودش رو به برنامه خودشناسی میده. هر چه ما در زمینه خودشناسی خودمون قوی تر عمل کنیم مطمئناً چشم انداز قوی تر و موثر تری داریم.اونوقت حس می کنیم زمان به اندازه کافی هست.

اگر که ابزارهای مدیریت زمان در مقیاس خرد و تاکتیکی برای کنترل زمان کمک میکنن ، چشم انداز این کار و در مقیاس کلان تری انجام میده. اینها مکمل هم هستن. اگر کسی با اراده ، جدی و قوی به این مباحث بپردازه و روی اون کار کنه ( گرچه خیلی سخت به نظر میرسه) به احتمال زیاد موفق میشه.( عجب تضمین سیاستمدارانه ای) موفقیت نه تنها در کار بلکه در همه ابعاد زندگی.

این رو با تجربه شخصی میگم که حتی شروع و پرداختن به مقدمات ساخت چشم انداز باعث میشه تغییرات شگرفی توی زندگی آدم اتفاق بیوفته. این به دلیل وجود خودشناسی در مقدمه یک برنامه چشم انداز فردی هست که سخت ترین و چالشی ترین بخش یک چشم انداز فردی موفقه که نه فقط تا پایان چشم انداز بلکه تا پایان عمر انسان ادامه داره.

درباره مبحث شیرین چشم انداز بعداً بیشتر مینویسم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *