جولان شارلاتان ها

شارلاتان ها تو هر قضیه ای وجود دارن و از خلاء آگاهی افراد ، گروه ها و اجتماع سوء استفاده می کنن. دوست دارم راجب همین قضیه توی این وبلاگ زیاد بنویسم . این کار و نه برای اینکه خصومت شخصی با کسی داشته باشم انجام میدم و نه مرض مچ گیری دارم ( حداقل خودم اینطور فکر می کنم ) بلکه قصدم اینه که کار درست افراد ارج و قرب خودشو از دست نده و وقتی کار واقعاً شگفت انگیزی از کسی سر زد و اخبارش پخش شد نگیم باز هم یه شارلاتان دیگه و فضای سالم تری داشته باشیم.

شارلاتان ها فقط در حوزه اقتصاد فعالیت نمیکنن و فقط در زندان ها پیدا نمیشن. ما در همه زمینه ها شارلاتان داریم ، بعضی ها هم نه تنها در زندان نیستن بلکه حتی مطرح هستن و شاید در موقعیت های حساسی باشن.

شارلاتان علمی ، شارلاتان ورزشی ، شارلاتان سیاسی ، شارلاتان معنوی و مذهبی و …. بعضی از گونه های مختلف شارلاتان هستن. شاید امکانش نباشه خیلی از شارلاتان ها رو راحت معرفی کرد اما میشه ویژگی های شارلاتان ها رو تا حدودی تشخیص داد . من اینجا قصد دارم با یکی از مظلوم ترین حوزه هایی که شارلاتان ها توش دارن جولان میدن یعنی علم نکته ای بنویسم.

علم واقعاً به نظرم مظلوم ترین حوزه در زمینه شارلاتانیزمه. چون راحت ترین حوزه برای تشخیص یک شارلاتان هست و یکی از بخش هایی که ذاتاً باید از قدم منحوس این افراد پاک باشه.

اما اینکه چرا در بعضی موارد شارلاتان ها اینقدر راحت میتونن به این حوزه وارد بشن رو باید از میزان آشنایی افراد با موضوع علم مربوط دونست. اینکه چطور یک فرد میتونه از خلاء آگاهی یک اجتماع استفاده کنه و مدتها خودش رو جای یک دکتر ، یک مخترع ، یک کاشف ، یک مولف و یک استاد دانشگاه جا بزنه رو باید یکم در فهم عمومی مردم از ماهیت علم، نداشتن دیدگاه انتقادی به بسیاری از مسائل و کم بودن میزان دانش و آگاهی عوام  و دوم در عدم مسئولیت دانشمندان و شخصیت های علمی به رسالت آگاهی بخشی خود درباره همگانی کردن و تشریح علم به زبان ساده برای توده مردم جستجو کرد.

در مورد دوم خیلی مشکل دردناکی داریم چون مثل خیلی از حوزه های دیگه فساد مثل خوره ریشه ها رو نابود کرده. وقتی سال قبل خبر افتضاح مقالات علمی اساتید دانشگاه های معتبر ایران در سطح جهانی منتشر شد باید فهمید که خانه از پای بست ویران است. اما این وضعیت به نظرم اصلاح میشه و خورشید پشت ابر نمی مونه.

البته دوستان میدونن که صحبت و در افتادن با شارلاتان ها خیلی سخته. خب هرچی باشه روحیه شارلاتانی ایجاب میکنه که با غوغا سالاری اجازه ندی کسی از حقیقت اطلاع پیدا بکنه و نکته ای که باید به اون توجه کرد این هست که باید کاملاً در اینباره مطمئن بود و در بعضی جاها مطالعات و تحقیقات دقیق میخاد. اما به لطف وضعیت منحصر به فردی که در اینجا هست نمونه هایی از شارلاتانیزم داریم که در تاریخ بشریت نمونه ندارند یا اگر مشابه ای هم پیدا بشه به جای تعریف و تشویق و تبلیغ در بخش حاد تیمارستان های روانی بستری بودن.

و در آخر اینکه تکرار کنم این آدما شارلاتانن و از دروغ و کارهایه خلاف اخلاق ابائی ندارن پس کار زیاد عاقلانه ای نیست که مستقیماً باهاشون درافتاد. یا حداقل من در شرایط حاضر چنین روحیه شجاعانه و پشتوانه ای ندارم. اما در حد بضاعت خودم اینکار و میکنم.

امیدوارم موفق باشم. 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *